پاتوق من و تو
 
 

 
یک وقت هایی باید

رویِ یک تکه کاغذ بنویسی

تعطیل است
 
و بچسبانی پشتِ شیشه‌یِ افکارت

...

دراز بکشی

دست هایت را زیر سرت بگذاری

به آسمان خیره شوی

و بی خیال سوت بزنی

در دلت بخندی به تمام افکاری که

پشت شیشه‌یِ ذهنت صف کشیده اند

آن وقت با خودت بگویی:

بگذار منتظر بمانند.

 
حسين پناهي
... باید به خودت استراحت بدهی

ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 13 آذر 1391برچسب:, :: 12:51 :: توسط : مریم

بهشت و جهنم
مردي در عالم رويا فرشته اي ديد که در يک دستش مشعل و در دست ديگرش سطل آبي گرفته بود و در جاده اي روشن و تاريک راه مي رفت. مرد جلو رفت و از فرشته پرسيد: اين مشعل و سطل آب را کجا مي بري؟ فرشته جواب داد
: مي خواهم با اين مشعل بهشت را آتش بزنم و با اين سطل آب جهنم را خاموش کنم. آن وقت ببينم چه کسي واقعا خدا را دوست دارد!


ارسال شده در تاریخ : یک شنبه 12 آذر 1391برچسب:, :: 12:18 :: توسط : مریم

چند سال پيش در جريان بازي هاي پارالمپيك (المپيك معلولين) در شهر سياتل آمريكا 9 نفر از شركت كنندگان دو100متر پشت خط آغاز مسابقه قرار گرفتند.
همه اين 9 نفر افرادي بودند كه ما آنها را عقب مانده ذهني و جسمي مي خوانيم
.
آنها با شنيدن صداي تپانچه حركت كردند. بديهي است كه آنها هرگز قادر به دويدن با سرعت نبودند و حتي نمي توانستند به سرعت قدم بردارند بلكه هر يك به نوبه خود با تلاش فراوان مي كوشيد تا مسير مسابقه را طي كرده و برنده مدال پارالمپيك شود
 ناگهان در بين راه مچ پاي يكي از شركت كنندگان پيچ خورد .
 اين دختر يكي دو تا غلت روي زمين خورد و به گريه افتاد. هشت نفر ديگر صداي گريه او را شنيدند ، آنها ايستادند، سپس همه به عقب بازگشتند و به طرف او رفتند يكي از آنها كه مبتلا به سندروم داون(عقب ماندگي شديد جسمي و رواني) بود، خم شد و دختر گريان را بوسيد و گفت : اين دردت رو تسكين ميده .
سپس هر 9 نفر بازو در بازوي هم انداختند و خود را قدم زنان به خط پايان رساندند. در واقع همه آنها اول شدند. تمام جمعيت ورزشگاه به پا خواستند و 10 دقيقه براي آنها كف زدند.


ارسال شده در تاریخ : یک شنبه 12 آذر 1391برچسب:, :: 12:16 :: توسط : مریم

   

 

زن خودش را خوشگل میکند چون خوب فهمیده که چشم مرد تکامل یافته تر از عقل اوست.(دوریس ري



هر زنی از سر هر مردی زیاد است.(ژان پل سارتر



مردها جنگ را دوست دارند چون بخاطر جنگ ظاهری جدی پیدا میکنند و این تنها چیزیست که نمیگذارد زنها بهشان بخندند.(جان رابرت فاولز

 

خداوند مردان را نیرومندتر آفریده است'اما نه لزوما باهوشتر.او به زنان فراست و زنانگی داده است و اگر این دو با هم خوب بکار روند میتواند مغز هر مردی را که تا بحتل دیده ام مختل کند.(فرا فاوست

زنان از مردان عاقلترند.چون که کمتر میدانند و بیشتر میفهمند.(جیمز تربر

مردها همه مانند هم هستند فقط چهره هایشان با هم فرق دارد تا بتوان آنها را از تشخیص داد

یک مرد عبارت است از کلیه ادا و اطوارهای گذشته و امروزش.(الکسی کارلایل

 



هيچ فكر كردي چرا خدا مرد را قبل از زن خلق كرد ؟ خب معلومه  قبل از خلق هر شاهكاري يك چركنويس هم لازمه

اگر زنان در مورد شخصیت مردان کمی نکته سنج باشند'هیچگاه تن به ازدواج نخواهند داد.(جورج برنارد شاو

بنی اسراییل 40 سال در بیابان سرگردان بودند.مردها حتی در آن زمان هم مسیر را نمی پرسیدند(ناشناس


عوض کردن شوهر فقط عوض کردن مشکل است.(کاتلین نوریس

مرد نثر آفرینش است و زن شعر آن.(ناپلئون

بسیاری از مردان باهوش زن کودنی دارند'اما به ندرت زن باهوشی پیدا میشود که شوهر کودنی داشته باشد.(اریکا یونگ


هر زنی برای شناخت مردان کافیست یکی از آنها را خوب بشناسد.ولی یک مرد حتی اگر با تمام زنها آشنا باشد یکی از آنها را هم خوب نمی شناسد.(هلن رولند


همه ی مردها بد نیستند.بدتر و بدترین هم دارند(ناشناس


خدا مرد را آفرید ولی اگر من بودم بهترش را می آفریدم.(ارنا بمبک


در طول تاریخ نمی توانید مردی را بیابید که اسیر زن نشده باشد.(ضرب المثل هندی


مامانم به من گفت:تنها دلیل وجود مردها برای چمن زنی و پنچر گیری اتومبیل است.(تیم آلن


افکار مردان اوج میگیرد و بالا میرود'همسطح زنانی که با آنها معاشرت میکنند.(الکساندر دوما


بهترین مردان بزرگ همواره بدترین شوهرانند.(کریستوفر مارلو



چرا مردان زنان باهوش را دوست دارند؟
بخاطر اینکه دو قطب غیر همنام همدیگر را می ربایند.(کتی لت


مردی بزرگ است که معایبش قابل شمارش باشد.(ضرب المثل آمریکايی



شما مردها را چه میشود؟دیدن یک موی بولوند شما را 3 پله از نردبان تکامل پایین می آورد.(ناشناس



اگر میخواهی فقط حرف کاری زده شود از مرد بخواه و اگر میخواهی آن کار انجام شود از زن بخواه.(مارگارت تاچر


اگر در دنیا یک زن بد باشد همه ی مردها تصور می کنند زن آنهاست.(ضرب المثل روسی



مردها بچه هایی ریشو هستند.(توفیق


تنها یکی از 1000 مرد رهبر مردان دیگر می شود .999نفر دیگر دنباله رو زنهایشان هستند.(گروچو مارکس



مردها خود را در رانندگی بسیار برتر از زنان می دانند در حالیکه آقایان 87% تصادفات رانندگی را مرتکب می شوند و شرکتهای بیمه از این که به زنها خسارت نمی پردازند سود بسیاری می برند.(ناشناس


او(مرد)مانند خروسی بود که تصور میکرد خورشید به این دلیل طلوع میکند که قوقو لی قوقوی او را بشنود.(جورج الیوت

مردان از دو نوع خارج نیستند;یا روی سرشان خالیست یا توی سرشان.(توفیق

من خواهان سه چیز در یک مرد هستم:ملاحت – شجاعت – وبلاهت.(دوروتی پارکر


عاقلترین مردان دچار اشتباه شده اند و زنان آنها را فریفته اند ولی همچنان ادعا میکنند که زن عاقل نیست.(جان میلتون



مردها مثل نوزاد هستند..... توی اولین نگاه شیرین و با مزه هستند اما خیلی زود از تمیز کردن و مراقبت از آنها خسته میشید(ناشناس

مردها مثل ماشین چمن زنی هستند..... به سختی روشن میشن و راه میفتن , موقع کار کردن حسابی سروصدا راه می اندازند و نیمی از اوقات هم اصلا کار نمی کنند(ناشناس

 

شوخي بود 

جوگير نشو

پیشاپیش از آقایون مجلس عذرخواهی میکنم


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 28 ارديبهشت 1390برچسب:, :: 14:46 :: توسط : مریم

   

من سرم توی کار خودم بود 
 

بعد یه روز یه نفرو دیدم 
 

اون این شکلی بود 

 

ما اوقات خوبی با هم داشتیم 

 

من یه کادو مثل این بهش دادم
 
 

وقتی اون کادومو قبول کرد من اینجوری شدم 

 

ما تقریبا همه شبها با هم گفت و گو میکردیم 

 

وقتی همکارام من و اونو توی اداره دیدن اینجوری نگاه میکردن
 
 

و منم اینجوری بهشون جواب میدادم 

 

اما روز ولنتاین اون یه گل رز مثل این داد به یه نفر دیگه 

 

و من اینجوری بودم 

 

بعدش اینجوری شدم 

 
 

احساس من اینجوری بود 

 

بعد اینجوری شدم 

 

بله....آخرش به این حال و روز افتادم 

 

پدر عاشقی بسوزه 

   

ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 28 ارديبهشت 1390برچسب:, :: 14:46 :: توسط : مریم

 

 

آه ای مردی که لبهای مرا 

از شرار بوسه ها سوزانده ئی 

هیچ در عمق دو چشم خامشم 

راز این دیوانگی را خوانده ئی 

 

هیچ میدانی که من در قلب خویش 

نقشی از عشق تو پنهان داشتم 

هیچ میدانی کز این عشق نهان 

آتشی سوزنده بر جان داشتم 

 

گفته اند آن زن زنی دیوانه است  

کز لبانش بوسه آسان میدهد 

آری اما بوسه از لبهای تو  

بر لبان مرده ام جان میدهد 

 

هرگزم در سر نباشد فکر نام  

این منم کاینسان ترا جویم بکام 

خلوتی میخواهم و آغوش تو 

خلوتی میخواهم و لبهای جام 

 

فرصتی تا بر تو دور از چشم غیر 

ساغری از باده ی هستی دهم 

بستری میخواهم از گلهای سرخ 

تا در آن یکشب ترا مستی دهم 

 

آه ای مردی که لبهای مرا 

از شرار بوسه ها سوزانده ئی 

این کتابی بی سرانجامست و تو 

صفحه ی کوتاهی از آن خوانده ئی 

 

فروغ فرخزاد


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 28 ارديبهشت 1390برچسب:, :: 14:30 :: توسط : مریم

 

در سال 518 پیش از میلاد، تعداد زیادی از با تجربه ترین مهندسان، معماران و هنرمندان از چهار گوشه عالم فرا خوانده شدند تا با مشارکت و هم اندیشی، اولین بنایی را برپا سازند که بتواند هزاران سال نمادی از وحدت جهانی و صلح و برابری باشد.

به گزارش ایران ویج ،
ایرانیان در قرن ششم پیش از میلاد در سایه رهبری كورش بزرگ و در دوران حكومت داریوش بزرگ موفق به تشكیل یك دولت جهانی شدند كه از رود دانوب در اروپا تا دریای آرال در آسیای مركزی و از اقیانوس هند و رود سند تا حبشه و لیبی گسترش داشت. در واقع آنان بر نیمی از دنیای آن روز فرمان می راندند و آنرا اداره می کردند.

 

www.Iranvij.ir | گروه اینترنتی ايران ويج ‌


در سال 518 پیش از میلاد داریوش فرمان به ساخت كوشك شاهانه‌ایی در سرزمین فارس داد و سرانجام بناهای باشكوه و شگفت انگیز تخت جمشید بر صخره بزرگی در كوه مهر، در مرودشت ساخته شد.

ساخت تخت جمشید در دوران حکومت داریوش، پسرش خشیارشا و پسرزاده‌اش اردشیر یكم ادامه داشت و هر یک از آنان بخش هایی را به مجموعه افزودند. اما در واقع ساخت وساز تخت جمشید تا 188 سال، یعنی پایان حکومت هخامنشیان در 330 پیش از میلاد ادامه داشت و هیچگاه به پایان نرسید. از آن دوران کاخ نیمه تمامی در تخت جمشید وجود دارد که مشخص است فرصت نکرده اند به پایان برسانند.

 

www.Iranvij.ir | گروه اینترنتی ايران ويج ‌



تخت جمشید مملو از شگفتی و فرهنگ درخشان مردمانی است که حتی خرابه و ویرانه های آن امروز پس از گذشت 2500 سال مورد تحسین هر بیننده ایرانی و غیر ایرانی قرار می گیرد. به راستی راز این جاودانگی در چیست؟

 


 www.Iranvij.ir | گروه اینترنتی ايران ويج ‌   www.Iranvij.ir | گروه اینترنتی ايران ويج ‌
 


1. تا کنون بیش از 30 هزار گل نبشته از کاوش های تخت جمشید به دست آمده که از نظر ابعاد و متن کوچک و مختصر هستند اما به لحاظ محتوا از با ارزش ترین اسناد دوران هخامنشی به شمار می روند. بر اساس این گل نبشته ها که در حال حاضر اکثر آنها در آمریکا نگهداری می شوند، مشخص گردیده که در دوران فعالیت تخت جمشید، به کارگران دستمزد پرداخت می شده، حقوق زن و مرد برابر بوده، زنان می توانستند کار کنند و یا کار نیمه وقت اختیار نمایند، زنان از حق ارث برابر برخوردار بودند، مادران از حقوق زایمان و کودکان از حمایت های اجتماعی بهره مند می گشتند. این همه تامین اجتماعی که به قول خانم پروفسور کخ حتی امروزه در کشوری مانند آلمان هم بطور کامل انجام نمی شود، برای 500 سال پیش از میلاد به معجزه می ماند. بی شک گل نبشته های اداری، سندی قطعی و بی چون و چرا از نظام اداری و اجتماعی دوران هخامنشيان هستند.

 

www.Iranvij.ir | گروه اینترنتی ايران ويج ‌

 www.Iranvij.ir | گروه اینترنتی ايران ويج ‌  www.Iranvij.ir | گروه اینترنتی ايران ويج ‌
 


2. آپادانا یا تالار ستون دار، کاخی است که بیش از ده هزار متر مربع وسعت دارد و در زمان باستان دارای 72 ستون بوده است. این کاخ به دلیل ارتفاع حدود 20 متری ستون ها و فاصله غیر معمول آنها از یکدیگر، جزء شاهکارهای هنر معماری دوران باستان است و دیگر نظیرش ساخته نشد. وزن هریک از ستون ها 90 تن بوده و بر فراز آنها سر ستون های گاو دو سر و یا شیر دو سر که هر کدام بیش از 1.5 تن وزن داشت قرار می گرفت.

 

www.Iranvij.ir | گروه اینترنتی ايران ويج ‌

www.Iranvij.ir | گروه اینترنتی ايران ويج ‌


3. آپادانا دارای دو جفت پلکان دو طرفی در سمت شمال و شرق است که طول هر یک از دیواره های آن 81 متر است. بر روی این دیواره های سنگی، صفی از سربازان، بزرگان کشوری و 23 قوم هدیه آور از ایران بزرگ را حک کرده اند. در مرکز این پلکان ها نقشی از پادشاه قرار داشته که در یک دست عصایی به نشانه پادشاهی دارد و در دست دیگر گل نیلوفری را به نشانه صلح و دوستی تقدیم هدیه آوران می نماید.

 

 www.Iranvij.ir | گروه اینترنتی ايران ويج ‌  www.Iranvij.ir | گروه اینترنتی ايران ويج ‌
 


4. در تخت جمشید بیش از 3000 نقش برجسته و تندیس وجود دارد که بی شک بسیاری از آنها الهام گرفته از هنر میان رودان و آشور است اما بر خلاف آنها حتی یک مورد یافت نمی شود که به صحنه جنگ، صف اسیران، از بین بردن دشمنان و یا قدرت نمایی پادشاه پرداخته شده باشد بلکه همواره به اتحاد و دوستی اقوام اشاره دارند.

 

    
 

5. یکی از شکفت انگیز ترین بخش های تخت جمشید که معمولآ هیچوقت دیده نمی شود، آبراهه های زیر زمینی آنست که بیش از 2 کیلومتر درازا دارند. هخامنشیان در برخی از قسمت ها صخره را تا 9 متر تراش داده و پائین رفته اند و در بخش هایی نیز با افزودن سنگ های غول پیکر توانسته اند به شیب مورد نظر دست یابند. آنان با روش های خاص و مهندسی خود تدابیری اندیشیده بودند که آب بدون گل و لای از کانال خارج گردد.


 www.Iranvij.ir | گروه اینترنتی ايران ويج ‌  www.Iranvij.ir | گروه اینترنتی ايران ويج ‌
 

6. تمام تندیس ها و نقوش حجاری شده در تخت جمشید مزین به رنگ های ملون بوده و از زیبایی می درخشیده اند. برای نمونه می توان به نقش داریوش در کاخ تچر اشاره کرد. تاج وی از طلا، ریشش از سنگ لاجورد، دستبند و گوشواره ها از سنگ های قیمتی بودند ولی امروز فقط سوراخ های محل نصب، بر نقش باقی مانده اند اما هنوز در حاشیه لباس داریوش می توان آثار نقوش بسیار ریزی را یافت که با رنگ های زیبا برجسته می شده اند.

 


 www.Iranvij.ir | گروه اینترنتی ايران ويج ‌  www.Iranvij.ir | گروه اینترنتی ايران ويج ‌
 
 www.Iranvij.ir | گروه اینترنتی ايران ويج ‌
 


7. از دیگر شگفتی های بنای تخت جمشید می توان به معادن سنگ آن اشاره کرد. مهندسان و معدنکاران می توانستند با ابزارهای ساده خود سنگ هایی حتی به وزن 250 تن را از معدن استخراج و سالم به پائین کوه منتقل و پس از ایجاد طرح اولیه آنرا به تخت جمشید انتقال دهند.

 

www.Iranvij.ir | گروه اینترنتی ايران ويج ‌

8. به نظر می رسد بزرگی و یا کوچکی سنگ برای سنگ تراشان ماهر هخامنشی تفاوتی نداشته است. آنان عطردان و گلدان هایی تراشیده اند که قطر دهانه آنها بسیار کمتر از قطر داخلی بدنه است و این گویای آنست که می‌توانستند سنگ را به صورت دورانی به گردش درآورده و با ابزار های خاص داخل آنرا تراش دهند.


 

www.Iranvij.ir | گروه اینترنتی ايران ويج ‌

9. برای برهم نهادن پایه ستون، قلمه ستون، گل ستون، سر ستون و یا جرزهای درگاه ها هیچ نوع ملاتی بکار نمی بردند و تنها با روش خاصی دو سطح تحتانی و فوقانی سنگ را پاک تراش می کردند. این روش باعث می گردید تا ستون و درگاه ها در مقابل نیروی زلزله پایداری کنند.

 

 www.Iranvij.ir | گروه اینترنتی ايران ويج ‌  www.Iranvij.ir | گروه اینترنتی ايران ويج ‌ www.Iranvij.ir | گروه اینترنتی ايران ويج ‌
 


10. بر اساس متون تاریخی و کتیبه های موجود، در پیرامون تخت جمشید شهری به نام پارسه وجود داشته که هزاران نفر در آن زندگی می کردند. امروز نشانه های کمی از شهر پارسه بر سطح دشت باقی مانده است ولی کاوش گران به دنبال آنند تا این شهر را از زیر خاک های کشاورزی بیرون آورند.

 

www.Iranvij.ir | گروه اینترنتی ايران ويج ‌

11. به نظر می رسد که انتخاب کوه مهر یا رحمت برای ساخت بنای تخت جمشید، به دلیل تقدس آن بوده است. از جمله نشانه های تقدس می توان به تدفین های بسیار متنوع از ادوار گوناگون در دامنه این کوه اشاره کرد که به شکل گورهای مخروطی لاشه سنگی، گورهای حفر شده در سنگ های مکعبی و یا حفره های محل نگهداری استخوان خود نمایی می کنند.

 

www.Iranvij.ir | گروه اینترنتی ايران ويج ‌


12. امروزه هیچ اثری از سقف چوبی کاخ های تخت جمشید بر جای نمانده است اما خوشبختانه باستان شناسان و پژوهشگران به درستی دریافتند که نقش حجاری شده بر سینه آرامگاه های پادشاهان هخامنشی، در واقع همان نقش کاخ داریوش است و بدین ترتیب موفق شدند بر اساس آن، سقف بخشی از کاخ ملکه را که امروز به موزه تخت جمشید تبدیل شده بازسازی نمایند.

 

 www.Iranvij.ir | گروه اینترنتی ايران ويج ‌  www.Iranvij.ir | گروه اینترنتی ايران ويج ‌
 

13. بی شک از همان آغاز برپا کردن تخت جمشید، یکی از دغدغه های مهم معماران، حفاظت مجموعه در مقابل عوامل طبیعی و بویژه بارش باران بوده است. ناودان های آجری و قیر اندود، ناودان های تنبوشه ای، ناودان های پرشی، کانال های روباز و چاه سنگی از جمله تدابیری هستند که مجموعه را از گزند سیلاب ها محفوظ می کردند.

 

14. روش های مرمت و نگهداری از بناهای تخت جمشید در دوران باستان، به نوبه خود بسیار شگفت انگیز است. از آنجا که هیچگاه ساخت و ساز تخت جمشید به پایان نرسید می توان نتیجه گرفت که همواره بناها و نقوش آن می توانستند در اثر کوچک ترین ضربه ای دچار آسیب گردند ولی معماران با پیش بینی های بسیار ماهرانه خود از این احتمالات جلو گیری و در صورت نیاز با ابتکارات خاصی به ترمیم قطعه سنگ آسیب دیده پرداخته اند.


 

www.Iranvij.ir | گروه اینترنتی ايران ويج ‌

15. از دیگر شگفتی های تخت جمشید می توان به اهمیت پیام رسانی آن برای آیندگان اشاره کرد. داریوش فرمان داد تا 4 لوح زرین را به همراه 4 لوح سیمین و تعدادی سکه در زیر پی چهار گوشه آپادانا قرار دهند تا بدین شکل بتواند پیامش را شاید در 2500 سال بعد به گوش ما و آیندگان برساند. همچنین وی در بخشی از چهار کتیبه حک شده بر دیوار جنوبی تخت جمشید چنین می گوید:


« این سرزمین را اهورامزدا از دشمن، از سال بد، از دروغ بپایاد. بدین سرزمین دشمن، بدسالی، دروغ میاد. این را من از اهورامزدا با ایزدان خاندان شاهی به نماز خواستارم »

 

www.Iranvij.ir | گروه اینترنتی ايران ويج ‌

در فوریه 330 پیش از میلاد اسکندر به کوشک داریوش وارد شد و دستور داد سه هزار شتر و عده زیادی قاطر از شوش و بابل آوردند تا بتوانند انبوه زر و سیم خزانه تخت جمشید را که بالغ بر 120 هزار تالان یعنی 4400 کیلو گرم نقره می شد به همراه پرده ها، پارچه های نفیس و فرش های عالی، از جای بکنند و ببرند.


آنچه که بطور خیلی خلاصه در اینجا به آن اشاره شد برگرفته از مجموعه ای بی نظیر و مستند به نام شگفتی های تخت جمشید است که پس از ده سال پژوهش و تصویربرداری با همکاری جمعی از اساتید ایرانی و غیر ایرانی تولید گردیده است.

 


ارسال شده در تاریخ : شنبه 24 ارديبهشت 1390برچسب:, :: 11:13 :: توسط : مریم

عکس های لو رفته از عروسی سلطنتی بریتانیا
 

 

 



















ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 21 ارديبهشت 1390برچسب:, :: 14:44 :: توسط : مریم

   

اخیرا مجله‌ی لایف عکس‌هایی را از اوا براون، معشوقه‌ی هیتلر، منتشر کرد. با هم به بخشی از این عکس‌ها نگاهی می‌اندازیم.

 

 

 

اوا براون دومین دختر از یک خانواده‌ی کاتولیک باواریایی در سن ۱۷ سالگی مدل عکاسی در استودیوی مونیخ متعلق به هافمن (سمت چپ در تصویر بالا) شد که در واقع این استودیو عکاس رسمی رایش بود. اوا، به واسطه‌ی کارش با مردی مسن با «سیبیل خنده دار» که نامش هیتلر بود دیدار کرد.
تصویر بالا، هافمن، اوا براون و هیتلر را در اقامتگاه هیتلر در باواریا نشان می‌دهد.

 

 

این تصویر اوا براون متعلق به ۱۹۳۷ با عنوان «من مثل ال جانسن» است. او صورتش را به مانند خواننده و بازیگر آمریکایی، ال جانسن، در نقش «خواننده‌ی جاز» درآورده است.

 

 

عکس بالا هیتلر و مهمانانش را در جشن تولد ۵۴ سالگی در اقامت‌گاه باواریایی‌اش در تاریخ آوریل ۱۹۴۳ نشان می‌دهد. در سمت چپِ هیتلر، اوا براون دیده می‌شود، و پشت سرش نیز دوست نزدیکش هرتا اشنایدر قرار دارد.

 

 

اوا براون به همراه خواهر کوچک‌ترش، مارگارت براون، در اقامتگاه مورد علاقه‌ی هیتلر، «آشیانه‌ی عقاب» حضور دارند. مارگارت در ۱۹۴۴ با رهبر عالی اس‌اس، Hermann Fegelein، ازدواج کرد.

 

 

تصویری از هیتلر که اوا براون آن را بر روی دیوار اتاق نشیمنش نصب کرده بود.

 

 

در تصویر بالا اوا براون ۹ ساله (اولین ردیف از پایین، نفر چهارم از سمت راست) را به همراه هم‌کلاسی‌هایش در سال ۱۹۲۲ مشاهده می‌کنید.

 

 

اوا براون به همراه پدر و مادرش (در میانه‌ی عکس) و خواهرش (سمت چپ) و مارگارت (دوم از سمت راست) در ۱۹۴۰ دیده می‌شوند.

 

 

تصویر بالا متعلق به جشن سال نوی ۱۹۳۹ است. در این تصویر اوا به همراه هیتلر در کنار مارگارت، خواهر اوا براون، در میانه‌ی تصویر قرار دارند.

 

 

اوا براون را به همراه دوستانش در باواریا، آلمان، در ۱۹۳۵ می‌بینید.

 

 

اوا براون در اقامتگاه هیتلر در ۱۹۴۲

 

بهرحال زندگی هیتلر و اوا براون عاشقانه به پایان نرسید. در آوریل ۱۹۴۵ زمانیکه روس‌ها و آلمان‌ها برای به دست گرفتن کنترل برلین جنگ خیابانی را به شکل وحشیانه‌ای دنبال می‌کردند، کاملا روشن گردید که متفقین پیروز جنگ در اروپا خواهند بود. در جریان این جنگ، صدها هزار نفر از جمله زنان، کودکان و مردان غیرنظامی کشته شدند. چند روز بعد نیز زمانی‌که سقوط برلین برای هیتلر حتمی شده بود، اوا براون در سن ۳۳ سالگی و هیتلر در سن ۵۶ سالگی، در حالی که روز پیش رسما ازدواج کرده بودند، در پناهگاه زیرزمینی‌شان خودکشی کردند.

 

 

عکس هایی کم‌یاب از معشوقه هیتلر که ندیده اید!


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 21 ارديبهشت 1390برچسب:, :: 14:13 :: توسط : مریم

ساناز
بیک اوغلی اردبیلی: ۲۶ ساله متولد ایران است, در بلژیک رشد کرده و در ۱۶
سالگی وارد کانادا شده اند. به زبان انگلیسی, هلندی, فرانسه و فارسی تسلط
دارد. از ۶ سالگی نواختن پیانو را آموخته و … در سال ۲۰۰۶ از دانشگاه
سایمون فریزر در رشته جرم شناسی مدرک کارشناسی خود را اخذ کرده است. آرزو
دارد که یک وکیل بشود. ساناز فقط یک خواهر دارد و همراه با خانواده در
کانادا زندگی می کنند

zibatarin dokhtar تصاویری از 6 کاندیدای ایرانی الاصل ملکه زیبایی 2010 کانادا


zibatarin dokhtar1 تصاویری از 6 کاندیدای ایرانی الاصل ملکه زیبایی 2010 کانادا

آیلار مکی

آیلار
مکی: ۲۱ ساله متولد تهران, بزرگترین فرزند خانواده است که در ۹ سالگی به
کانادا مهاجرت کردند. ابتدا ساکن شهر تورنتو و سپس به کالگری رفتند. به
زبان انگلیسی و فارسی و همچنین ترکی مسلط است و در دانشگاه کالگری زبان
فرانسه و ایتالیایی میخواند و همزمان در رشته تجارت بین المللی با
گرایش جامعه شناسی درس میخواند. آیلار مایل است بعد از اخذ مدرک دانشگاه
با مهاجرین جدید الورود کار کند. عاشق موسیقی و ورزش است و در
تیمهای والیبال, فوتبال و بسکتبال عضو است. در زمان نوجوانی سه سال به
صورت متوالی بهترین ورزشکار زن نوجوان شده و چند بار در رشته شنا موفق به
اخذ مدال طلا شده که یکبار آن در ایران بوده است. از ۱۴ سالگی پیانو
مینواخت و در اوقات فراغتش نیز به برادر کوچکترش در تمرین فوتبال کمک میکند

zibatarin dokhtar2 تصاویری از 6 کاندیدای ایرانی الاصل ملکه زیبایی 2010 کانادا

zibatarin dokhtar3 تصاویری از 6 کاندیدای ایرانی الاصل ملکه زیبایی 2010 کانادا

zibatarin dokhtar4 تصاویری از 6 کاندیدای ایرانی الاصل ملکه زیبایی 2010 کانادا

آوا
فردوس مکان: ۱۹ ساله  متولد تهران است و در ۷ سالگی به کانادا – تورنتو
مهاجرت کرده است. یورک یونیورسیتی سال دوم رشته علوم حرکات بدنی است و
امیدوار است که در آینده بتواند دکتر بشود و یکی از هدفهایش کار در گروه
پزشکان بدون مرز است. در حال حاضر شغلش مربی شنا و ناجی غریق میباشد. آوا
از زمان کودکی در مسابقه های شنا شرکت میکرده. وی عاشق موسیقی, مسافرت,
مطالعه و مدل شدن است. در سال گذشته آوا وقت زیادی رو برای جمع کردن
پول برای یک انجمن تحقیقات در مورد سرطان خون کودکان کرده است

zibatarin dokhtar5 تصاویری از 6 کاندیدای ایرانی الاصل ملکه زیبایی 2010 کانادا

ندا درخشان فر

ندا
درخشان فر: ۲۲ ساله متولد ایران که در ۱۳ سالگی به همراه پدر, مادر و سه
برادر کوچکتر از خود به کانادا شهر تورنتو مهاجرت کردند و بعد از یکسال
بخاطر شغل پدرش به کالگری رفتند. ندا دارای مدرک دیپلم مدیریت بازرگانی
است و تصمیم دارد که یک مشاور بیمه شود. به شنا, موسیقی و مسافرت با
خانواده و دوستان علاقه دارد

zibatarin dokhtar6 تصاویری از 6 کاندیدای ایرانی الاصل ملکه زیبایی 2010 کانادا

zibatarin dokhtar7 تصاویری از 6 کاندیدای ایرانی الاصل ملکه زیبایی 2010 کانادا

zibatarin dokhtar8 تصاویری از 6 کاندیدای ایرانی الاصل ملکه زیبایی 2010 کانادا

zibatarin dokhtar9 تصاویری از 6 کاندیدای ایرانی الاصل ملکه زیبایی 2010 کانادا

پانیذ
یوسف زاده: ۲۰ ساله متولد تهران – ایران است که نیمی از عمرش را در
ایران گذرانده و سپس به همراه خانواده به کانادا مهاجرت کرده اند. در حال
حاضر یک شغل نیمه وقت در کافه کاکتوس کلاب دارد و همزمان در سال دوم
دانشگاه سایمون فریزر در رشته ارتباطات و علوم سیاسی است و شدیداً به
برابری زن و مرد عقیده دارد. به هنر علاقه فراوانی دارد. یکی از علایق او
جهانگردی و رفتن به رستورانهای متفاوت و امتحان غذاهای مختلف مردم جهان
است و به کشورهای خاورمیانه, فرانسه, اسپانیا, انگلستان و مکزیک سفر کرده
است. عاشق کیک پنیر و چکمه های کابویی است و موسیقی هاوس گوش میکند

zibatarin dokhtar10 تصاویری از 6 کاندیدای ایرانی الاصل ملکه زیبایی 2010 کانادا

گلناز
هرندی: ۱۸ ساله متولد تهران � ایران، در هشت سالگی به همراه خانواده به
ونکوور کانادا مهاجرت می کنند. هم اکنون دانشجوی سال اول رشته روانشناسی
در دانشگاه کاپیلانو است. گلناز عاشق شکلات و شیرینی است و یک پیانیست
حرفه ای می باشد, به رقص علاقه دارد و مدرک تعلیم رقص شکم را نیز کسب کرده
است

zibatarin dokhtar11 تصاویری از 6 کاندیدای ایرانی الاصل ملکه زیبایی 2010 کانادا


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 21 ارديبهشت 1390برچسب:, :: 9:38 :: توسط : مریم

روانشناسی فوق العاده ست، لطفا صادقانه جواب بدین و جواب ها رو دقیق تو ذهنتون نگه دارین و در آخر با بررسی ها مقایسه کنید، لطفا قبل از جوابگویی خودتون به سوال ها، هیچ کدوم از پاسخ ها رو نخونین، چون نتیجه ی نهایی نادرست در میاد!!!

http://www.naturefront.org/images/forest.jpg


1- در جنگل در حال قدم زدن با شخصی هستید، شخص همراه شما کیست؟

2- باز هم در جنگل، قدم می زنید. حیوانی را می بینید. می توانید بگویید چیست؟

3- چه تعامل یا ارتباطی بین شما و آن حیوان ایجاد می شود؟

4- به اعماق جنگل می روید. وارد محوطه ای بدون درخت می شوید و در مقابل خود، خانه ی رویایی و ایده آلی را که در ذهن داشتید می بینید، آن را توصیف کنید؟

5- آیا دور خانه ی شما نرده یا توری وجود دارد؟

6- وارد خانه می شوید. به اتاق ناهار خوری می روید و میز ناهار خوری را می بینید. توضیح دهید روی میز و دور و بر آن چه می بینید؟

7- از در پشت خانه خارج می شوید. بر روی چمن ها یک فنجان قرار گرفته است. جنس فنجان از چیست ( سرامیک، شیشه، کاغذ، چینی، پلاستیک و...) ؟

8- با فنجان چه می کنید؟

9- در حاشیه و اطراف خانه قدم می زنید و خود را کنار آب می بینید، آبی که می بینید چه نوع است (اقیانوس، دریاچه، دریا، رودخانه، نهر و ...) ؟

10- چگونه از روی آب می گذرید؟




http://www.drmahaki.com/wp/wp-content/uploads/2006/03/Lavizan.JPG

 


پاسخ های خود را با بررسی های زیر مقایسه کنید و نتیجه بگیرید:




1- همراهی که از او نام بردید و با شما قدم می زند، مهم ترین فرد زندگی شماست.



2- اندازه حیوانی که در جنگل می بینید، بیانگر حجم مشکلات شخصی شماست.



3- ارتباطی که با حیوان برقرار می کنید و اعمالی که انجام می دهید نشان می دهد که به شیوه با مشکلات خود(مثبت یا منفی) برخورد خواهید کرد.



4- اندازه ی خانه ی رویایی شما، تعیین کننده ی مقدار انگیزه و هدف شما در حل مشکلات و مسائل است.



5- اگر هیچ نرده یا حصاری دور خانه ی رویایی خود در نظر نگرفته اید، نشان می دهد که شخصیت آزادی دارید و همیشه از مردم استقبال می کنید و به آن ها خوشامد می گویید. بر عکس، حضور نرده، نمایشگر شخصیت بسته و محدود شماست، شما ترجیح می دهید که افراد، سرزده به دیدن شما نیایند.



6- اگر پاسخ شما شامل خوراک، افراد و یا گل ها نیست، از زندگی کاملا ناراحت هستید.



7- دوام وپایداری جنسیت فنجان انتخاب شده توسط شما، پایداری رابطه شما و شخص نامبرده در سوال اول را نشان می دهد.



8- نحوه کار شما با فنجان، نشانگر طرز تفکر شما نسبت به شخص سوال اول است.



9- اندازه ی حجم آبی که می بینید، بیانگر عاطفه و احساسات شماست.



10- میزان خیس شدن شما، هنگاهی که از آب عبور می کنید، اهمیت ارتباطات و روابط عاطفی شما را نشان می دهد.


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 21 ارديبهشت 1390برچسب:, :: 9:38 :: توسط : مریم

http://www.radsms.com/wp-content/uploads/2011/01/mother-RadsMs.com_.jpg

 

از هنگامی که خداوند مشغول خلق زن بود، شش روز می گذشت.

فرشته ای ظاهر شد و عرض کرد : چرا این همه وقت صرف این یکی می فرمایید؟

خداوند پاسخ داد : دستور کار او را دیده ای ؟

او باید کاملا” قابل شستشو باشد، اما پلاستیکی نباشد.

باید دویست قطعه متحرک داشته باشد، که همگی قابل جایگزینی باشند.

باید بتواند با خوردن قهوه تلخ بدون شکر و غذای شب مانده کار کند.

باید دامنی داشته باشد که همزمان دو بچه را در خودش جا دهد و وقتی از جایش بلند شد ناپدید شود.

بوسه ای داشته باشد که بتواند همه دردها را، از زانوی خراشیده گرفته تا قلب شکسته، درمان کند.

و شش جفت دست داشته باشد.

فرشته از شنیدن این همه مبهوت شد.

 

گفت : شش جفت دست ؟ امکان ندارد ؟

خداوند پاسخ داد : فقط دست ها نیستند. مادرها باید سه جفت چشم هم داشته باشند.

-این ترتیب، این می شود یک الگوی متعارف برای آنها.

خداوند سری تکان داد و فرمود : بله.

یک جفت برای وقتی که از بچه هایش می پرسد که چه کار می کنید

از پشت در بسته هم بتواند ببیندشان.

یک جفت باید پشت سرش داشته باشد که آنچه را لازم است بفهمد !!

و جفت سوم همین جا روی صورتش است که وقتی به بچه خطاکارش نگاه کند،

بتواند بدون کلام به او بگوید او را می فهمد و دوستش دارد.

فرشته سعی کرد جلوی خدا را بگیرد.

این همه کار برای یک روز خیلی زیاد است. باشد فردا تمامش بفرمایید .

خداوند فرمود : نمی شود !!

چیزی نمانده تا کار خلق این مخلوقی را که این همه به من نزدیک است، تمام کنم.

از این پس می تواند هنگام بیماری، خودش را درمان کند،

یک خانواده را با یک قرص نان سیر کند و یک بچه پنج سال را وادار کند دوش بگیرد.

فرشته نزدیک شد و به زن دست زد.

اما ای خداوند، او را خیلی نرم آفریدی .

بله نرم است، اما او را سخت هم آفریده ام.

تصورش را هم نمی توانی بکنی که تا چه حد می تواند تحمل کند و زحمت بکشد .

فرشته پرسید : فکر هم می تواند بکند ؟

خداوند پاسخ داد : نه تنها فکر می کند، بلکه قوه استدلال و مذاکره هم دارد .

آن گاه فرشته متوجه چیزی شد و به گونه زن دست زد.

ای وای، مثل اینکه این نمونه نشتی دارد. به شما گفتم که در این یکی زیادی مواد مصرف کرده اید.

خداوند مخالفت کرد : آن که نشتی نیست، اشک است.

فرشته پرسید : اشک دیگر چیست ؟

خداوند گفت : اشک وسیله ای است برای ابراز شادی، اندوه، درد، نا امیدی، تنهایی، سوگ و غرورش.

فرشته متاثر شد.

شما نابغه‌اید ای خداوند، شما فکر همه چیز را کرده اید، چون زن ها واقعا” حیرت انگیزند.

زن ها قدرتی دارند که مردان را متحیر می کنند.

همواره بچه ها را به دندان می کشند.

سختی ها را بهتر تحمل می کنند.

بار زندگی را به دوش می کشند،

ولی شادی، عشق و لذت به فضای خانه می پراکنند.

وقتی می خواهند جیغ بزنند، با لبخند می زنند.

وقتی می خواهند گریه کنند، آواز می خوانند.

وقتی خوشحالند گریه می کنند.

و وقتی عصبانی اند می خندند.

برای آنچه باور دارند می جنگند.

در مقابل بی عدالتی می ایستند.

وقتی مطمئن اند راه حل دیگری وجود دارد، نه نمی پذیرند.

بدون کفش نو سر می کنند، که بچه هایشان کفش نو داشته باشند.

برای همراهی یک دوست مضطرب، با او به دکتر می روند.

بدون قید و شرط دوست می دارند.

وقتی بچه هایشان به موفقیتی دست پیدا می کنند گریه می کنند

و و قتی دوستانشان پاداش می گیرند، می خندند.

در مرگ یک دوست، دل شان می شکند.

در از دست دادن یکی از اعضای خانواده اندوهگین می شوند،

با اینحال وقتی می بینند همه از پا افتاده اند، قوی، پابرجا می مانند.

آنها می رانند، می پرند، راه می روند، می دوند که نشانتان بدهند چه قدر برایشان مهم هستید.

قلب زن است که جهان را به چرخش در می آورد

زن ها در هر اندازه و رنگ و شکلی موجودند می دانند که بغل کردن

و بوسیدن می تواند هر دل شکسته ای را التیام بخشد

کار زن ها بیش از بچه به دنیا آوردن است،

آنها شادی و امید به ارمغان می آورند. آنها شفقت و فکر نو می بخشند

زن ها چیزهای زیادی برای گفتن و برای بخشیدن دارند

خداوند گفت : این مخلوق عظیم فقط یک عیب دارد

فرشته پرسید : چه عیبی ؟

خداوند گفت : قدر خودش را نمی داند . . .


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 21 ارديبهشت 1390برچسب:, :: 8:3 :: توسط : مریم

 

آنگاه که غرور کسی را له می کنی، آنگاه که کاخ آرزوهای کسی را ویران می کنی،

آنگاه که شمع امید کسی را خاموش می کنی، آنگاه که بنده ای را نادیده می انگاری ،

آنگاه که حتی گوشت را می بندی تا صدای خرد شدن غرورش را نشنوی،

آنگاه که خدا را می بینی و بنده خدا را نادیده می گیری ،

می خواهم بدانم، دستانت رابسوی کدام آسمان دراز می کنی ؟!

تا برای خوشبختی خودت دعا کنی؟

سهراب سپهري  


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 21 ارديبهشت 1390برچسب:, :: 8:3 :: توسط : مریم

 

بیل بوید(۱۸۴۴-۱۹۰۰)در جنگ داخلی آمریکا با ارتش جنوبی ها همراهی می کرد. برای اولین بار درسال ۱۸۶۲ در حالی که ۱۸ سال داشت بازداشت شد.

پائولینا کوشمن(۱۸۳۳-۱۸۹۳) بازیگر آمریکایی تأتر و در جنگ داخلی آمریکا با ارتش شمالی ها همکاری می کرد.


یوشیکو کاواشیما(۱۹۰۷ -۱۹۴۸) شاهزاده ژاپنی و مشهورترین جاسوس زن ژاپن .


ایمی الیزابت(۱۹۱۰- ؟) دیپلمات آمریکایی که از طریق ایجاد روابط عاشقانه با افسران ارشد ایتالیایی و فرانسوی در واشنگتن اطلاعات جمع آوری می کرد. یکی از کارهای مهم او باز کردن گاوصندوق سفیر فرانسوی بود.


روت فیرنر(۱۹۰۷- ۲۰۰۰) کمونیستی است که در سال ۱۹۳۰ توسط ک.گ.ب استخدام شد. ابتدا در چین فعالیت می کرد و بعد از گذراندن دوره هایی یک شبکه جاسوسی در انگلیس راه اندازی کرد.


ویولیتا جابو(۱۹۲۱- ۱۹۴۴) در دوران جنگ جهانی دوم در خدمت سازمان اطلاعات انگلستان بود. با چترنجات در یکی از شهرهای فرانسه فرود آمد. او یک مرکز سری برای انجام فعالیت های خرابکارانه بر علیه نازی ها راه اندازی کرد.


نانسی ویک در سال ۱۹۱۲ در نیوزیلند متولد شد سپس به نیویورک رفت واز آنجا به اروپا منتقل شد. بعد از شروع جنگ جهانی دوم به همراه همسرش به نیروهای مقاومت فرانسه پیوست و بعد از آن به انگستان رفت تا آموزشهای لازم برای جاسوسی را ببیند .درسال ۱۹۴۴ دوباره به فرانسه بازگشت.


الیزات موکاسی(۱۹۱۲-۲۰۰۹) که به همراه شوهرش میخائیل موکاسی در ک.گ.ب فعالیت می کرد.او مدت طولانی ای را در لوس آنجلس مشغول به فعالیت بود.


ایلیزاویتا زاروبینا(۱۹۰۰-۱۹۸۷) که با نامهای مستعار خود فاردو و لیزا گورسکایا شناخته شده است. او یکی از ستارگان ک.گ.ب میباشد. قدرت خاصی در جذب مردان داشت. او نقش اساسی ای در به دست آوردن اسرار بمب اتمی آمریکا داشت.


ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 12 ارديبهشت 1390برچسب:, :: 10:25 :: توسط : مریم

عکاس آقای کوین کارتر که بلافاصله بعد از گرفتن عکس اونجا رو ترک کرد ، سه ماه بعد به علت افسردگی زیاد خودکشی کرد.

عکسی که میبینید برنده جایزه پولیتزره 1994 شد. عکس بچه قحطی زده سودانی رو نشون میده که داره برای دریافت غذا به طرف کمپ سازمان ملل سینه خیز میره و کرکس منتظره که اون بچه بمیره تا بتونه اونو بخوره . این عکس همه دنیا رو متحیر کرد. هیچکس نفهمید که برای اون بچه چه اتفاقی افتاد.

 

ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 12 ارديبهشت 1390برچسب:, :: 10:3 :: توسط : مریم


عکسهای مراسم ازدواج آرش و بهناز در دبی - www.urpatogh.com

سرانجام آرش لباف هنرمند بین المللی ایرانی �سوئدی نیز
بدام افتاد و در شب شنبه 26 مارس 2011 در دوبی و در مقابل 200 میهمان
ایرانی, سوئدی و خارجی که به این مراسم دعوت شده بودند با یک دختر
زیبای ایرانی بنام بهناز انصاری پیوند زناشویی بست.


 

 

عکسهای مراسم ازدواج آرش و بهناز در دبی - www.urpatogh.com


مراسم ازدواج این هنرمند بین المللی در هتلی 5 ستاره در دوبی سیتی و در

کنار منظره ای مسحور کننده از سواحل زیبای خلیج فارس و به سبک کاملا

ایرانی انجام شد.

عکسهای مراسم ازدواج آرش و بهناز در دبی - www.urpatogh.com


تعدادی از شخصیت های سرشناس ورزشی و هنری سوئدی نیز از جمله میهمانان

حاضر در این مراسم بودند که بخش اعظم آن با موسیقی ایرانی و رقص همراه

بود.

عکسهای مراسم ازدواج آرش و بهناز در دبی - www.urpatogh.com

آرش در سال 2004 در جریان یک یک تورنمنت تنیس با بهناز آشنا شد و اینک

پس از 7 سال آشنایی این دو رسما پیوند زناشویی بستند.


عکسهای مراسم ازدواج آرش و بهناز در دبی - www.urpatogh.com

عکسهای مراسم ازدواج آرش و بهناز در دبی - www.urpatogh.com


هم آرش (34 ساله) و هم بهناز (29 ساله) متولد ایران هستند اما بخش بزرگ

زندگی خود را در سوئد زندگی کرده اند و هر دو مقیم شهر مالمو در جنوب

سوئد هستند.

عکسهای مراسم ازدواج آرش و بهناز در دبی - www.urpatogh.com

آرش هنگامی که 10 ساله بود به همراه والدینش به سوئد مهاجرت کرده است.

تحصیلات او در زمینه طراحی ساختمان است و از سن 18 سالگی در زمینه

موسیق فعالیت داشته است.


عکسهای مراسم ازدواج آرش و بهناز در دبی - www.urpatogh.com


آرش و خانواده‌اش پس از مهاجرت به سوئد در ابتدا در شهر اپسالا زندگی

می کردند و پس از آن به شهر مالمو در جنوب سوئد نقل مکان کردند. جایی

که آرش کماکان در آن زندگی میکند.


عکسهای مراسم ازدواج آرش و بهناز در دبی - www.urpatogh.com



آرش به دلیل اشتیاق زیادش به موسیقی، پس از رفتن به کالج، شروع به آهنگ

سازی کرد. در ابتدا کار خود را در گروهی به همراهی کامرون کارتیو و چند

تن دیگر آغاز کرد که در کلوپ‌ها و بارها می‌خواندند. اما پس از آنکه

آرش در موسیقی پیشرفت بیشتری کرد، سرانجام پس از تلاش فراوان نخستین

آلبوم خود را در ۲۲ سپتامبر سال ۲۰۰۴ منتشر نمود. او سریعا در جدول‌های

موسیقی تاپ ۱۰ سوئد شماره یک شد و پس از مدتی نیز در تمام اروپا به

شهرت رسید و آلبوم او سومین آلبوم پر فروش شناخته شد.


عکسهای مراسم ازدواج آرش و بهناز در دبی - www.urpatogh.com


آرش بواسطه استقبال گسترده دای که از ترانه هایش در سطح بین المللی

بعمل آمده از شهرت جهانی برخوردار است.


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 31 فروردين 1390برچسب:, :: 12:9 :: توسط : مریم

اصل این نامه در موزه لندن نگهداری می گردد

 از: عمربن الخطاب خلیفه المسلمین

 

به : یزدگرد سوم شاهنشاه پارس

یزدگرد! من آینده خوبی برای تو و ملتت نمی بینم مگر اینکه پیشنهاد مرا قبول کرده و بیعت نمایی.. زمانی سرزمین تو بر نیمی از جهان شناخته شده حکومت میکرد لیکن اکنون چگونه افول کرده است؟ ارتش تو در تمام جبهه ها شکست خورده و ملت تو محکوم به فناست. من راهی برای نجات به تو پیشنهاد می کنم... شروع کن به عبادت خدای یگانه ، یک خدای واحد ، تنها خدایی که خالق همه چیز در جهان است.. ما پیغام او را برای تو و جهان می آوریم ، او که خدای حقیقی است... آتش پرستی را متوقف کن ، به ملتت فرمان ده آتش پرستی را که کذب می باشد متوقف کنند و به ما بپیوندند برای پیوستن به حقیقت.

الله خدای حقیقی را بپرستید ، خالق جهان را. الله را پرستش نمایید و اسلام را بعنوان راه رستگاری خود قبول کنید... اکنون به راههای شرک و پرستش کذب پایان داده و اسلام را بعنوان ناجی خود قبول کنید. با اجرای این تو تنها راه بقای خود و صلح برای پارسیان را پیدا خواهی نمود. اگر تو بدانی چه چیزی برای پارسیان بهتر است ، تو این راه را انتخاب خواهی کرد. بیعت تنها راه می باشد.

الله اکبر

محل امضای عمر

خلیفه المسلمین

عمربن الخطاب 

 

 

 

پاسخ یزدگرد سوم به عمر بن خطاب

از: شاهنشاه ، شاه پارس و غیره ، شاه کشورها ، شاه آریایی ها و غیر آریایی ها ، شاه پارسها و ديگر نژادها و نیز تازیان ، شاهنشاه پارس ، یزدگرد سوم ساسانی.

به: عمربن الخطاب ، خلیفه تازی

به نام اهورا مزدا ، آفریننده جان و خرد. تو در نامه ات نوشته ای می خواهی ما را بسوی خداوندت الله اکبر هدایت کنی ، بدون دانستن این حقیقت که ما که هستیم و ما چه را پرستش می نماییم!

شگفت انگیز است که تو در جایگاه خلیفه تازیان تکیه زده ای! با اینکه خردت به مانند یک ولگرد پست تازی است ، ولگردی در بیابان تازیان ، و مانند یک مرد قبیله ای بادیه نشین!

مردک! تو به من پیشنهاد می کنی که یک ایزد یگانه و یکتا را پرستش نمایم بدون اینکه بدانی هزاران سال است که پارسها ایزد یکتا را پرستش نموده اند و پنج نوبت در روز او را عبادت می نمایند! سالهاست که در این سرزمین فرهنگ و هنر ، این راه عادی زندگی بوده است.

زمانیکه ما سنت میهمان نوازی و کردارهای نیک را در گیتی پایه گذاری نموده و پرچم ' پندار نیک ، گفتار نیک ، کردار نیک ' را برافراشتیم ، تو و نیاکانت بیابان گردی می کردید ، سوسمار می خوردید زیرا که چیز دیگری برای تغذیه خود نداشتید و دختران بیگناه خود را زنده بگور می نمودید!

مردم تازی هیچگونه ارزشی برای آفریدگان خداوند قایل نیستند! شما فرزندان خدا را گردن می زنید ، حتی اسیران جنگی را ، به زنان تجاوز می کنید ، دختران خود را زنده بگور می نمایید ، به کاروانها یورش می برید ، قتل عام می کنید ، زنان مردم را دزدیده و اموال آنها را به یغما می برید! قلب شما از سنگ ساخته شده ، ما تمام این اعمال اهریمنی را که شما مرتکب می شوید محکوم می کنیم. چگونه شما می توانید به ما راه خدایی را تعلیم داده در حالیکه این گونه اعمال را مرتکب می شوید؟

تو به من می گویی پرستش آتش را متوقف کنم! ما ، پارسها عشق آفریدگار و نیروی او را در روشنی آفتاب و گرمای آتش مشاهده می نماییم. روشنی و گرمای آفتاب و آتش ما را قادر می سازد تا نور حقیقت را مشاهده نموده و قلبهایمان را به آفریدگار و به یکدیگر شعله ور نماییم. به ما کمک می کند تا به یکدیگر مهر بورزیم ، ما را روشن نموده و قادر می سازد تا شعله مزدا را در قلبهایمان زنده نگهداریم.

خداوندگار ما اهورا مزداست و عجیب است که شما مردم نیز او را تازه کشف کرده و او را بنام الله اکبر نامگذاری نمودید. اما ما مثل شما نیستیم ، ما با شما در یک رده نیستیم. ما به نوع بشر کمک می کینم ، ما عشق را در میان بشریت می گسترانیم ، ما نیکی را در زمین می گسترانیم ، هزاران سال است که ما در حال گسترش فرهنگ خود بوده اما در راستای احترام به فرهنگهای دیگر گیتی ، درحالیکه شما بنام الله سرزمین های دیگر را مورد تاخت و تاز قرار می دهید

شما مردم را قتل عام می کنید ، قحط وقلا می آورید ، ترس و فقر برای دیگران ، شما به نام الله اهریمن می آفرینید. چه کسی مسئول این همه بدبختی است؟

آیا این الله است که به شما فرمان می دهد تا بکشید ، غارت نمایید و تخریب کنید؟ آیا این شما رهروان الله هستید که بنام او این اعمال را انجام میدهید؟ یا هردو؟

شما از گرمای بیابان ها و سرزمینهای سوخته بی حاصل و بدون منابع برخاسته ، شما می خواهید از طریق لشگر کشی و زور شمشیرهایتان به مردم درس عشق به خدا دهید ، شما وحشیان بیابانی هستید ، در حالیکه می خواهید به مردم شهر نشین مانند ما که هزاران سال است در شهرها زندگی می کنند درس عشق به خدا بدهید! ما هزاران سال فرهنگ در پشت سر داریم ، که به راستی یک ابزار نیرومند می باشد! به ما بگویید؟ با تمام لشگر کشی هایتان ، توحش ، کشتار و قحط و قلا بنام الله اکبر ، شما به این ارتش اسلامی چه آموخته اید؟ شما چه چیز به مسلمانان آموخته اید که بر آن ابرام می ورزید تا آنرا به دیگر ملل غیر مسلمان نیز بیاموزید؟ شما چه فرهنگی از این الله خود آموخته اید ، که حالا می خواهید به زور آنرا به دیگران تعلیم دهید؟

افسوس آه افسوس... که امروز ارتش های پارسی از ارتش شما شکست خورده اند. اکنون مردم ما می باید همان خدا را پرستش نماییند ، همان پنج نوبت در روز را ، اما با زور شمشیر و او را به عربی عبادت نمایند .. پیشنهاد می نمایم تو و دار و دسته راهزنت بساط خود را جمع کرده و به بیابانهای خود به جایی که در آن زندگی می کردید برگردید. آنها را به جایی برگردان که در آن عادت به سوختن در گرمای آفتاب را دارند ، زندگانی قبیله ای ، خوردن سوسمار و نوشیدن شیر شتر ، من اجازه نخواهم داد که تو دار و دسته راهزنت را در سرزمین های حاصلخیر ، شهرهای متمدن و ملت شکوهمند ما آزاد گذاری. این 'جانوران قسی القلب ' را ، برای قتل عام مردم ما ، دزدیدن زنان و فرزندان ما ، تجاوز به زنان ما و فرستادن دخترانمان به مکه بعنوان اسیر ، آزاد مگذار! به آنها اجازه نده تا بنام الله مرتکب اینگونه اعمال شوند ، به رفتار جنایتکارانه خود پایان ده.

آریایی ها بخشنده ، گرم ، میهمان نواز و مردمی نجیب بوده و هرجایی که رفته اند آنها بذر دوستی خود را گسترانده اند ، عشق و خرد و حقیقت. بنابراین ، آنها نباید تو و مردمت را برای رفتار جنایتکارانه و راهزنی مجازات نمایند.

من از تو درخواست می کنم که با الله اکبر خودت در بیابانهایت بمان و به شهرهای متمدن ما نزدیک مشو زیرا که اعتقادات تو ' خیلی مهیب ' و رفتارت ' بسیار وحشیانه ' می باشد.

محل امضای یزدگرد سوم

شاهنشاه یزدگرد سوم ساسانی


ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 16 فروردين 1390برچسب:, :: 8:25 :: توسط : مریم

قانون کشف حجاب در دوران حکومت رضا شاه، از سال 1314 به اجرا گذاشته شد. بازدید رضا شاه از ترکیه در سال 1313، یکی از دلایل وضع چنین قانونی در ایران آن روز بود

شفاف: رضا شاه در آذر 1314 به محمود جم، رئیس الوزرا، گفت: " نزدیک دو سال است که این موضوع سخت فکر مرا به خود مشغول داشته‌است، خصوصاً از وقتی که به ترکیه رفتم و زن‌های آنها را دیدم که «پیچه» و «حجاب» را دور انداخته و دوش به دوش مردهایشان در کارهای مملکت به آنها کمک می‌کنند، دیگر از هر چه زن چادری است بدم آمده‌است. اصلاً چادر و چاقچور دشمن ترقی و پیشرفت مردم است. درست حکم یک دمل را پیدا کرده که باید با احتیاط به آن نیشتر زد و از بینش برد. "
از این رو بخشنامهٔ کشف حجاب جهت تصویب رضاشاه در تاریخ ۲۷ آذر ۱۳۱۴ از طرف رئیس‌الوزرا به دربار فرستاده شد تا در آغاز دی‌ماه فرمان اجرای غیر رسمی قانون کشف حجاب به تمام ولایات ایران ارسال گردد.
 

 

رضا شاه 

ارسال شده در تاریخ : یک شنبه 7 فروردين 1390برچسب:, :: 10:2 :: توسط : مریم

 

تصویری که در زیر مشاهده میکنید مربوط به یک دزد بخت برگشته در مالزی میباشد که در حین فرار و پرش از روی نرده ها یکی از نرده ها به عمق بالای داخل باسن وی میرود.

وی زمانی برای دزدی به یک کارخانه پوشاک در مالزی میرود در حالی که برای باز کردن درب کارخانه تلاش میکرد پس از به صدا آمدن آژیر دزدگیر کارخانه پا به فرار میگزارد و از درختی بالا می رود و زمانی که برای پرش از روی نرده ها اقدام میکند این اتفاق وحشتناک برای وی رخ می دهد.


ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 19 اسفند 1389برچسب:, :: 10:32 :: توسط : مریم

پر از زنانی است که فداکارانه برای پیشرفت و تعالی کشور تلاش کرده اند و با وجود مشکلات فراوان  و بدون هیچ گونه چشمداشتی کوشیده اند تا میهنشان سرفراز و آباد باشد با این وجود در بین زنان تاثیر گذار تاریخ چهره هایی هم مشاهده می شود که زیان های جبران ناپذیری را به بار آوردند.

بانکی دات آی آر کوشیده در این گزارش شما را با 5 تن از این افراد آشنا کند.

1. مهد علیا مقتدر و توطئه گر

در سال 1220 هجری (1805 پس از زایش مسیح) دختری در خانواده امیر محمد قاسم خان قاجار و بیگم خانم دختر فتحعلیشاه به دنیا آمد که او را ملک جهان نام نهادند. جهان خانم نوه فتحعلیشاه، زن محمد شاه سومین پادشاه از سلسله قاجار، مادر ناصرالدین شاه، و مادر زن امیر کبیر صدر اعظم ایران بود. جهان خانم به چند عنوان آراسته بود، او را مهد علیا می‌خواندند. این عنوانی بود که نخستین بار به همسر سلطان محمد خدابنده داده شد.

فریدون آدمیت درباره خوی و منش او چنین می‌نویسد:
«جهان خانم...بسیار باهوش بود، جاه طلب و تجمل دوست، و از زیبائی بی‌بهره، خط و ربطی داشت، و به شیوه چلیپا خوب می‌نوشت. به علاوه در فن مکر زنانه استاد بی‌بدیل بود. منش او را قدرت پرستی و جنون جنسی می‌ساخت. زندگی او پرورده آن دو عنصر بود»

مهد علیا در شانزده سالگی با پسر دائی خود به نام محمد میرزا که چهارده ساله بود پیوند زناشوئی بست و از این پیوند ناصرالدین میرزا (شاه ایران) و ملک زاده خانم (همسر امیر کبیر) به دنیا آمدند.

او در تمام عزل و نصب های در بار نظارت داشت و در شیوه اداره امور کشور دخالت می کرد.

امیر کبیر از نفوذ و سلطه گری این زن جلوگیری کرده و تلاش می کرد از دخالت او در امور مملکتی جلوگیری کند . او هم که به هیچ عنوان حاضر به از دست دادن قدرت نبود بر علیه امیر کبیر شورید و با حیله گری فرمان قتل او را از ناصر الدین شاه گرفت.

2.تاج الملوک آیرملو(ملکه مادر)

 


تاج الملوک ایرملو در سال ۱۲۹۵ش به عقد رضاخان میرپنج درآمد. در آن هنگام رضاخان چهل سال و تاج الملوک ۲۵ سال داشت.

تاج الملوک در دوران سلطنت رضاشاه یک بانوی درباری و ملکه ایران بود و به هیچ وجه اجازه ورود در مسائل سیاسی را نداشت و تنها در امور مالی فعالیت می کرد.

تاج الملوک از طرفداران ترویج فرهنگ غربی در دربار ایران بود. این طرفداری به ویژه، پس از سفر او در سال ۱۳۱۲ به آلمان، سویس و فرانسه به جهت دیدار محمدرضا افزون گشت. وی در بازگشت میهمانی های پر خرج به شیوهٔ اروپایی در ایران باب کرد. در ابتدا میهمانی ها شامل زنان و شاهزادگان دربار می شد اما پس از کشف حجاب که خود تاج الملوک نقش اساسی در آن ایفا نمود، این میهمانیها مانند دربار اروپایی به صورت مختلط تشکیل می گشت. وی در عروسی های پسر و دختران خود و همچنین در شکست و جدایی آنان نقش بسزایی داشت به ویژه در مورد پسرش محمدرضا پهلوی حرف اول را می زد.

پس از شهریور ۱۳۲۰ و خروج رضاشاه از ایران به ” ملکه مادر “ مشهور گشت و نامه های ملتمسانه رضاشاه به وی مبنی بر بزرگ فامیل بودن و حفظ خاندان پهلوی بر قدرت و اعتبار او افزود.  او از ۱۳۲۰ش در امور سیاسی نیز دخالت نمود و با بزرگانی چون قوام، بیات، و ساعد آشنایی و رفت و آمد پیدا کرد، به طوری که پاره ای از تقاضاهای وی پذیرفته می شد. تاج الملوک پس از فوت رضاشاه به عقد شخصی به نام غلامحسین صاحبدیوانی درآمد. صاحب دیوانی از مالکان شیراز بود و خواستار نمایندگی مجلس، پس از نفوذ همسر استفاده کرد و به خواهش تاج الملوک در دوره حکومت قوام نام او از صندوق فسا بیرون آمد و به وکالت مجلس رسید.

اما عمر روابط حسنه او با ملکه نیز چندی نپایید و تدریجاً بین آن دو جدایی افتاد. ملکه مادر در امور سیاسی خود گاه با کمک شمس به فعالیت می پرداخت و گاه با کمک اشرف. به عنوان مثال انتصاب هژیر به وزارت دربار از اقدامات او و شمس بود. بعدها در عصر حکومت دکتر مصدق ملکه مادر از مخالفین سرسخت او شد و با اشرف پهلوی به تشکیل جناح مخالفین درباری پرداخت. او با عده ای از مخالفین مصدق در مجلس ارتباط داشت و یکی از قطبهای مهم فشار علیه مصدق به حساب می آمد. از جمله افرادی که جزو یاران ملکه مادر به حساب می آمدند جمال امامی، محمدعلی نصرتیان، محمدعلی شوشتری، منوچهر تیمورتاش و مهدی پیراسته بودند. شدت این اقدامات به حدی بود که به دستور دکتر مصدق ملکه مادر و دخترش اشرف از ایران تبعید گشتند.

پس از کودتای ۱۳۳۲ ملکه زندگانی جدید خود را در رفاه کامل شروع کرد و این بار علاوه بر دخالت در امور زندگی فرزندان خویش، به معاملات و سرمایه گذاریهای داخلی و خارجی پرداخت و ظرف مدت کوتاهی یکی از سرمایه داران بزرگ ایران گشت. او مدت ۳۵ سال با قدرت کامل در دربار پهلوی زندگی کرد و در زمان انقلاب ۱۳۵۷ به کاخ خود در امریکا فرار نمود و همراه فرزندش شمس در آنجا ساکن شد. اندکی بعد به بیماری مبتلا شد و چندی در بیمارستان بستری گشت. و بالاخره در ناباوری اخراج و فوت فرزندش محمدرضاشاه در یکی از بیمارستانهای امریکا در حالی که در تنهایی کامل بسر می برد بدرود حیات گفت.

3.فرح پهلوی


 

فرح پهلوی زاده ۲۲ مهر ۱۳۱۷ خورشیدی برابر با ۱۴ اکتبر ۱۹۳۸ در تبریز است. وی در ۲۹ آذر ۱۳۳۸ با پادشاه ایران محمد رضا پهلوی ازدواج کرد و ملکه ایران شد.

او بنیاد فرح را تاسیس کرد و به گفته خودش به کشور خدمات بیشماری کرده است.

فریادهای ایرانیان در سال 57 که خواستار خروج شاه و ملکه از کشور بودند بیانگر چیز دیگری است.

وی پس از پیروزی انقلا با ثروت بی شماری که از ایران خارج کرده بود در بلاد فرنگ مشغول زندگی شد و هر از چند گاهی هم برای مردم ایران نسخه ای تازه می پیچید تا نجات پیدا کنند!

 

4. اشرف پهلوی


 

اشرف در روز چهارم آبان 1298 ه- ش چند ساعت پس از تولد محمدرضا پهلوي در خانه اي واقع در كوچه ضلع شمال شرقي ميدان حسن آباد تهران به دنيا آمد.

انواع قمار در دربار پهلوی به شکل یک تفریح روزمره درآمده بود. اما در دربار هیچ کس در قماربازی به پای اشرف نمی‌رسید.

ترانزیت مواد مخدر از دیگر سرگرمی های خواهر دوقلوی شاه بود که خودش می گوید به خاطر اینکه به همراه ولیعهد و پادشاه ایران به دنیا آمده بود هیچ گاه انتظار محبت ویژه از سوی خانواده نداشت و این امر بر مشکلات روحی او می افزود.

ازدواج اجباری او با محمد قوام که به دستور پدرش انجام شد در شکل گیری بی بندو باری او نیز موثر بود.

 

 

5.مریم رجوی

مریم رجوی، با نام اصلی مریم قجر عضدانلو ، در سال ۱۳۳۲ متولد شد. او پس از دوران تحصیل دبستان و دبیرستان وارد دانشگاه صنعتی شریف شد و در رشته مهندسی متالورژی فارغ التحصیل شد. او در یک خانواده مسلمان غیر سنتی متولد شده و تا دوران آشنائی با مجاهدین بی حجاب بود.

او ابتدا با ابریشم چی یکی از اعضای گروهک مجاهدین ازدواج کرد اما بعد ها در یک اقدام انقلابی! در یک روز از او طلاق گرفت و با مسعود رجوی ازدواج کرد.

او این روز ها خود را رئیس جمهور منتخب ایران می داند ! و می گوید پس از تغییر حکومت در ایران قرار است رئیس جمهور شود.

گروه مجاهدین خلق که مریم و مسعود رجوی رئیس آن بشمار می آیند , جنایاتشان برای تمامی مردم ایران شناخته شده است و نیازی به توضیح نیست.

این گروه در طی دوران جنگ تحمیلی و پیش از آن با همکاری صدام دست به جنایات متعددی در مرزهای ایران زدند و همچنین برنامه های متعدد ترور را نیز در ایران اجرا کرده اند.

 


ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 19 اسفند 1389برچسب:, :: 10:2 :: توسط : مریم

 تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://www.roozgozar.com

 هرگز نمي خواستم در دام عشق اسیر شوم...
هرگز نمیخواستم به تو دل ببندم و عاشق شوم!
هرگز نمیخواستم غروب شیرین زندگی ام را تلخ ببینم ، شبها بیدار بمانم و تک تک ستاره ها را به یادت بشمارم!
هرگز نمیخواستم اینگونه شوم ، دل آرامم را در غوغای عشق گم کنم و در غم دلتنگی ات بنشینم!
نمیخواستم به چشم دیگران یک دیوانه باشم ، همه بگویند دلت جای دیگری است و درمانده باشم!
نمیخواستم روزی بیاید که با چشمهای خیس برایت نامه عاشقانه بنویسم ، بگویم که طاقت دوری ات را ندارم و هنوز باید در حسرت لحظه دیدار بنشینم!
هرگز نمیخواستم روزی بیاید که حرفهایم تکراری باشد ، صبح تا شب بگویم دوستت دارم ، عاشقت هستم و زندگی ام مثل حبابی روی آب باشد!
نمیخواستم لحظه ای بیاید که از فردا بترسم ، ترس از این داشته باشم که فردا دیگر تو با من نباشی و من دوباره تنها شوم!
نمیخواستم عاشق شوم ، نمیخواستم لحظه ای بیاید که تنها بهانه دلم تو باشی ، تنها نیازم گرفتن دستهایت باشد و تنها آرزویم به تو رسیدن باشد!
هرگز نمیخواستم .... هرگز نمیخواستم!

 


ارسال شده در تاریخ : یک شنبه 15 اسفند 1389برچسب:, :: 7:52 :: توسط : مریم

بغض فرو خورده در گلو را بشكن كه آرامشت دهد. كه اشك تبلور احساس يگانه ي غربت توست. گريه كن كه گريه امان مي دهدت براي سبك شدن و بال پروازي مي شود براي رفتن كه حضور سنگين غم وجودت را مي پوشاند و ...

چشم هاي ابي آيينه ات ميزبان باراني ترين لحظات زندگي است. پلك برهم بگذار، بگذار پلك هايت سدي شود در برابر اشك هايت كه اين گريه ها ويرانم ميكند كه بغض بشكسته تو فرياد مي شود رسا و سنگي بر شيشه احساس بگذار چشم هايت باراني شود و ....

 


ارسال شده در تاریخ : شنبه 14 اسفند 1389برچسب:, :: 13:57 :: توسط : مریم

دلم برای کودکی هایم تنگ شده

آنوقت ها که نه مغرور بودم و نه تا این حد دلتنگ...!

 

 

خاطرات کهنه مان

به حدی قیمتی بود

 که هیچ دوره گردی حاضر به خریدنش نشد


ارسال شده در تاریخ : شنبه 7 اسفند 1389برچسب:, :: 13:53 :: توسط : مریم

 تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://www.roozgozar.com


ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 5 اسفند 1389برچسب:, :: 10:48 :: توسط : مریم

 http://www.srichinmoypoetry.com/aphorisms/imagelib/mandu/grace/

يك بنده خدايي ، كنار اقيانوس قدم ميزد و زير لب، دعايي را هم زمزمه ميكرد.
نگاهى به آسمان آبى و درياى لاجوردين و ساحل طلايى انداخت و گفت: - خدايا ! ميشود تنها آرزوى مرا بر آورده كنى؟ ناگاه، ابرى سياه، آ سمان را پوشاند و رعد و برقى درگرفت و در هياهوى رعد و برق، صدايى از عرش اعلى بگوش رسيد كه ميگفت: چه آرزويى دارى اى بنده محبوب من؟مرد، سرش را به آسمان بلند كرد و ترسان و لرزان گفت: - اى خداى كريم! از تو مى خواهم جاده اى بين كاليفرنيا و هاوايي بسازى تا هر وقت دلم خواست در اين جاده رانندگى كنم !! از جانب خداى متعال ندا آمد كه:- اى بنده ى من ! من ترا بخاطر وفادارى ات بسيار دوست ميدارم و مى توانم خواهش ترا برآورده كنم، اما، هيچ ميدانى انجام تقاضاى تو چقدر دشوار است؟ هيچ ميدانى كه بايد ته اقيانوس آرام را آسفالت كنم ؟ هيچ ميدانى چقدر آهن و سيمان و فولاد بايد مصرف شود؟ من همه اينها را مى توانم انجام بدهم، اما آيا نمى توانى آرزوى ديگرى بكنى؟ مرد، مدتى به فكر فرو رفت، آنگاه گفت:- اى خداى من ! من از كار زنان سر در نمى آورم! ميشود بمن بفهمانى كه زنان چرا مى گريند؟ ميشود به من بفهمانى احساس درونى شان چيست؟ اصلا ميشود به من ياد بدهى كه چگونه مى توان زنان را خوشحال كرد؟صدايي از جانب باريتعالى آمد كه: اى بنده من ! آن جاده اى را كه خواسته اى، دو بانده باشد يا چهار بانده ؟؟!!


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 4 اسفند 1389برچسب:, :: 10:33 :: توسط : مریم

                                                                     

  سرمای بیداد می کند دلم غوغا می کند اما همه را می پذیرم گرچه گرمای قلبم را به خاطر کمبود سوخت محبت بی فروغ شده اما بهار در راه است ومن دوباره امیدوارم شاید که خورشیدبتابد شاید بهار نزدیک باشد وشایدمن...........


ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 3 اسفند 1389برچسب:, :: 10:52 :: توسط : مریم

روز جمعه 29 بهمن مصادف با روز عشق ایرانی سپندارمزگان هست،این روز را به تمامی شما سروران تبریک میگم و امیدوارم که عاشقانه زندگی کنید

 

وبلاگ بکس نفتی


ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 28 بهمن 1389برچسب:, :: 10:5 :: توسط : مریم

 
استاد دانشگاه با اين سوال ها شاگردانش را به چالش ذهني کشاند...

آيا خدا هر چيزي که وجود دارد را خلق کرد ؟
شاگردي با قاطعيت پاسخ داد: "بله او خلق کرد"
استاد پرسيد: "آيا خدا همه چيز را خلق کرد؟"
شاگرد پاسخ داد: "بله, آقا"
استاد گفت: "اگر خدا همه چيز را خلق کرد, پس او شيطان را نيز خلق کرد. چون شيطان نيز وجود دارد و مطابق قانون که کردار ما نمايانگر ماست , خدا نيز شيطان است" شاگرد آرام نشست و پاسخي نداد. استاد با رضايت از خودش خيال کرد بار ديگر توانست ثابت کند که عقيده به خدا، افسانه و خرافه اي بيش نيست.
شاگرد ديگري دستش را بلند کرد و گفت: "استاد ميتوانم از شما سوالي بپرسم؟"
استاد پاسخ داد: "البته"
شاگرد ايستاد و پرسيد: "استاد, سرما وجود دارد؟"
استاد پاسخ داد: "اين چه سوالي است البته که وجود دارد. آيا تا کنون حسش نکرده اي؟ "
شاگردان به سوال مرد جوان خنديدند.
مرد جوان گفت: "در واقع آقا, سرما وجود ندارد. مطابق قانون فيزيک چيزي که ما از آن به سرما ياد مي کنيم در حقيقت نبودن گرماست. هر موجود يا شي را ميتوان مطالعه و آزمايش کرد وقتيکه انرژي داشته باشد يا آنرا انتقال دهد. و گرما چيزي است که باعث ميشود بدن يا هر شي انرژي را انتقال دهد يا آنرا دارا باشد. صفر مطلق (460- F) نبود کامل گرماست. تمام مواد در اين درجه بدون حيات و بازده ميشوند. سرما وجود ندارد. اين کلمه را بشر براي اينکه از نبودن گرما توصيفي داشته باشد خلق کرد."
شاگرد ادامه داد: "استاد تاريکي وجود دارد؟"
استاد پاسخ داد: "البته که وجود دارد"
شاگرد گفت: "دوباره اشتباه کرديد آقا! تاريکي هم وجود ندارد. تاريکي در حقيقت نبودن نور است. نور چيزي است که ميتوان آنرا مطالعه و آزمايش کرد. اما تاريکي را نميتوان. در واقع با استفاده از قانون نيوتن ميتوان نور را به رنگهاي مختلف شکست و طول موج هر رنگ را جداگانه مطالعه کرد. اما شما نمي توانيد تاريکي را اندازه بگيريد. يک پرتو بسيار کوچک نور دنيايي از تاريکي را مي شکند و آنرا روشن مي سازد. شما چطور مي توانيد تعيين کنيد که يک فضاي به خصوص چه ميزان تاريکي دارد؟ تنها کاري که مي کنيد اين است که ميزان وجود نور را در آن فضا اندازه بگيريد. درست است؟ تاريکي واژه اي است که بشر براي توصيف زماني که نور وجود ندارد بکار ببرد." در آخر مرد جوان از استاد پرسيد: "آقا, شيطان وجود دارد؟"
استاد زياد مطمئن نبود. پاسخ داد: "البته همانطور که قبلا هم گفتم. ما او را هر روز مي بينيم. او هر روز در مثال هايي از رفتارهاي غير انساني بشر به همنوع خود ديده ميشود. او در جنايتها و خشونت هاي بي شماري که در سراسر دنيا اتفاق مي افتد وجود دارد. اينها نمايانگر هيچ چيزي به جز شيطان نيست."
و آن شاگرد پاسخ داد: " شيطان وجود ندارد آقا. يا حداقل در نوع خود وجود ندارد. شيطان را به سادگي ميتوان نبود خدا دانست. درست مثل تاريکي و سرما. کلمه اي که بشر خلق کرد تا توصيفي از نبود خدا داشته باشد. خدا شيطان را خلق نکرد. شيطان نتيجه آن چيزي است که وقتي بشر عشق به خدا را در قلب خودش حاضر نبيند. مثل سرما که وقتي اثري از گرما نيست خود به خود مي آيد و تاريکي که در نبود نور مي آيد.

نام آن مرد جوان: آلبرت انيشتن!!!


ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 25 بهمن 1389برچسب:, :: 11:10 :: توسط : مریم

ثریا بختیاری اسفندیاری، متولد ۱۳۱۱ روستایی در چهارمحال و بختیاری از پدر و مادری متجدد است. در اروپا بزرگ شد. مادرش خارجی بود.
ثریا و مادرش
مجله فرانسوی پاریس ماچ او را زیبا ترین زن جهان در عصر خود معرفی کرد.
لقب او در کشور‌های اروپایی پرنسسی با چشمانی زمردین است. او جزء زیباترین پرنسس‌های جهان بود.
ثریا در خاطرات خود می‌نویسد که بزرگ‌ترین آرزوی او پیش از اینکه ملکهٔ ایران بشود، هنرپیشگی سینما بوده و پیش از اینکه برای اولین دیدار با شاه به کاخ سلطنتی برود با پدرش شرط کرده بود که اگر شاه او را نپسندید یا او از شاه خوشش نیامد، او را به هالیوود بفرستد!
انتخاب ثریا برای همسری محمدرضا شاه به وسیله خواهر بزرگ‌تر شاه، شمس در مهمانی سفارت ایران در لندن انجام گرفت. ثریا از شاه دارای فرزند نشد و شاید این مساله و نیز سخن چینی برخی درباریان در روابط این زوج کدورت ایجاد کرده باشد. به نظر، رویاهای مورد نظر ثریا در دربار ایران محقق نشد. شاه از ثریا خواست تا به سن مورتیز برود و روز ۲۴ بهمن ۱۳۳۶با تشریفات رسمی تهران را ترک گفت و بعد از آن دیگر هیچ وقت به ایران باز نگشت. در روز ۲۴ اسفند۱۳۳۶ از وی جدا شد و طلاق او از طریق مجلس شورای ملی اعلام گردید.
او بالاخره به آرزویش یعنی بازیگری در فیلم جامه عمل پوشاند و در فیلم «سه چهرهٔ یک زن» در ۱۳۴۴ بازی کرد و با کارگردان ایتالیایی فیلم، فرانکو ایندووینا آشنا شد. طبق مصاحبه بی‌بی‌سی با وی بر خلاف شایعات هیچ گونه رابطه احساسی با کارگردان فیلم نداشته است.
ثریا اسفندیاری در ۴ آبان ۱۳۸۰ در سن ۶۹ سالگی بر اثر سکته مغزی در پاریس درگذشت. مراسم تشیع جنازهٔ وی در کلیسایی آمریکایی در پاریس برگذار شد. ثریا را در قبرستانی در مونیخ آلمان دفن کردند.

 

 


ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 25 بهمن 1389برچسب:, :: 10:12 :: توسط : مریم

وقتي دلتنگ شدي به ياد بيار کسي رو که خيلي دوست داره. .وقتي نااميد شدي به

 ياد بيار کسي رو که تنها اميدش تويي. وقتي پر از سکوت شدي به ياد بيار کسي رو

که به صدات محتاجه. وقتي دلت خواست از غصه بشکنه به ياد بيار کسي رو که توي

دلت يه کلبه ساخته. وقتي چشمات تهي از تصويرم شد به ياد بيار کسي رو که حتي

توي عکسش بهت لبخند ميزنه. وقتي به انگشتات نگاه کردي به ياد بيار کسي رو که

دستاي ظريفش لاي انگشتات گم ميشد. وقتي شونه هات خسته شد به ياد بيار

کسي رو که هق هق گريش اونها رو مي لرزوند.


ارسال شده در تاریخ : یک شنبه 24 بهمن 1389برچسب:, :: 20:16 :: توسط : مریم

صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد

درباره وبلاگ
زندگی چون قفسی است قفسی تنگ پر از تنهائی و چه خوب است لحظه غفلت آن زندانبان بعد از آن هم پرواز...............
آخرین مطالب
نويسندگان

ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 3
بازدید هفته : 78
بازدید ماه : 171
بازدید کل : 41921
تعداد مطالب : 73
تعداد نظرات : 47
تعداد آنلاین : 1



كد ماوس